داستان ها

ایمان و عبادت

شاگرد از استاد پرسید: آیا مهمتر از عبادت هم وجود دارد؟
استاد از شاگرد خواست به بیشه زاری برود و شاخه ای را از درختی بریده و بیاورد.
شاگرد چنین کرد.
استاد پرسید: پس از آنکه شاخه را جدا کردی، درخت مرد؟
شاگرد پاسخ داد: البته که نه! درخت همچنان مانند سابق زنده است.
سپس استاد به شاگرد چنین امر کرد:" اکنون برو و ریشه های درخت را برایم بیاور"
شاگرد اعتراض کرد: اما استاد اگر من ریشه ها را برای شما بیاورم درخت قطعا نابود میشود.
استاد رو به شاگرد پاسخ داد: بله قطعا چنین میشود. عبادت همانند شاخه یک درخت است و ایمان ریشه درخت است. ایمان بدون عبادت ممکن است اما هیچ عبادتی بدون ایمان معنی ندارد.

نوشته: پائولو کوئیلو
مترجم: آیدا ایازی
برگرفته از نسخه آلمانی کتاب: unterwegs, Der Wanderer